|
|
(35 dazwischenliegende Versionen desselben Benutzers werden nicht angezeigt) |
Zeile 1: |
Zeile 1: |
− | | + | <span style="color:#ff0000">Vor was fürchten wir uns?</span> <br /> |
− | 1
| + | Vor dem Corona-Virus, der Zwangsimpfung, der neuen Weltordnung oder der Wirtschaftskrise? <br /> |
− | در ازل کلام بود. کلام با خدا بود و کلام خود خدا بود،
| + | Eine Gefahr ist noch viel größer: Mehr auf das Wirken Satans und seine Helfer zu schauen, anstatt auf Jesus Christus!<br /> |
− | | + | Statt die Häupter zu erheben und nach oben zu schauen ([[Lk 21:28]]), <br /> |
− | 2
| + | schauen viele Christen in die Horizontale oder noch schlimmer; nach unten! |
− | از ازل کلام با خدا بود.
| + | |
− | | + | |
− | 3
| + | |
− | همه چیز به وسیلۀ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد.
| + | |
− | | + | |
− | 4
| + | |
− | زندگی از او بوجود آمد و آن زندگی نور آدمیان بود.
| + | |
− | | + | |
− | 5
| + | |
− | نور در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز بر آن پیروز نشده است.
| + | |
− | | + | |
− | 6
| + | |
− | مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادۀ خدا بود.
| + | |
− | | + | |
− | 7
| + | |
− | او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا بوسیلۀ او همه ایمان بیاورند.
| + | |
− | | + | |
− | 8
| + | |
− | او خودش آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد.
| + | |
− | | + | |
− | 9
| + | |
− | آن نور واقعی که همۀ آدمیان را نورانی می سازد، در حال آمدن به دنیا بود.
| + | |
− | | + | |
− | 10
| + | |
− | او در دنیا بود و دنیا بوسیلۀ او آفریده شد، اما دنیا او را نشناخت.
| + | |
− | | + | |
− | 11
| + | |
− | او به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را قبول نکردند.
| + | |
− | | + | |
− | 12
| + | |
− | اما به همۀ کسانی که او را قبول کردند و به او ایمان آوردند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند،
| + | |
− | | + | |
− | 13
| + | |
− | که نه مانند تولدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی و نه در اثر خواهش بشر بلکه از خدا تولد یافتند.
| + | |
− | | + | |
− | 14
| + | |
− | پس کلام جسم گشته بشکل انسان در میان ما جای گرفت. جلالش را دیدیم ـ شکوه و جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر و پُر از فیض و راستی.
| + | |
− | | + | |
− | 15
| + | |
− | شهادت یحیی این بود که فریاد می زد و می گفت: «این همان شخصی است که دربارۀ او گفتم که بعد از من می آید اما بر من برتری و تقدم دارد، زیرا پیش از تولد من، او وجود داشت.»
| + | |
− | | + | |
− | 16
| + | |
− | از پُری او، همه ما برخوردار شدیم، فیض بالای فیض
| + | |
− | | + | |
− | 17
| + | |
− | زیرا شریعت بوسیلۀ موسی عطا شد، اما فیض و راستی توسط عیسی مسیح آمد.
| + | |
− | | + | |
− | 18
| + | |
− | کسی هرگز خدا را ندیده است، اما آن پسر یگانه ای که در ذات پدر و از همه به او نزدیکتر است او را شناسانیده است.
| + | |
− | | + | |
− | 19
| + | |
− | اینست شهادت یحیی وقتی یهودیان اورشلیم، کاهنان و خادمین آن ها لاویان را پیش او فرستادند تا بپرسند که او کیست.
| + | |
− | | + | |
− | 20
| + | |
− | او از جواب دادن خودداری نکرد، بلکه بطور واضح اعتراف نموده گفت: «من مسیح نیستم.»
| + | |
− | | + | |
− | 21 | + | |
− | آن ها از او پرسیدند: «پس آیا تو الیاس هستی؟» جواب داد: «نخیر.» آن ها پرسیدند: «آیا تو آن پیامبر وعده شده هستی؟» جواب داد: «نخیر.»
| + | |
− | | + | |
− | 22
| + | |
− | پرسیدند: «پس تو کیستی؟ ما باید به کسانی که ما را فرستادند جواب بدهیم، دربارۀ خود چه می گویی؟»
| + | |
− | | + | |
− | 23
| + | |
− | او از زبان اشعیای نبی جواب داده گفت: «من صدای ندا کننده ای هستم که در بیابان فریاد می زند ـ راه خداوند را راست گردانید.»
| + | |
− | | + | |
− | 24
| + | |
− | این قاصدان که از طرف پیروان فرقۀ فریسی فرستاده شده بودند
| + | |
− | | + | |
− | 25
| + | |
− | از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیح هستی و نه الیاس و نه آن پیامبر وعده شده، پس چرا تعمید می دهی؟»
| + | |
− | | + | |
− | 26
| + | |
− | یحیی جواب داد: «من در آب تعمید می دهم، اما کسی در میان شما ایستاده است که شما او را نمی شناسید.
| + | |
− | | + | |
− | 27
| + | |
− | او بعد از من می آید، ولی من حتی شایستۀ آن نیستم که بند بوتهایش را باز کنم.»
| + | |
− | | + | |
− | 28 | + | |
− | این ماجرا در بیت عنیا، یعنی آن طرف دریای اُردن، در جائی که یحیی مردم را تعمید می داد، واقع شد.
| + | |
− | | + | |
− | 29
| + | |
− | روز بعد، وقتی یحیی عیسی را دید که به طرف او می آید، گفت: «ببینید اینست آن برۀ خدا که گناه جهان را بر می دارد.
| + | |
− | | + | |
− | 30
| + | |
− | اینست آن کسی که درباره اش گفتم که بعد از من مردی می آید که بر من تقدم و برتری دارد، زیرا پیش از تولد من او وجود داشته است.
| + | |
− | | + | |
− | 31
| + | |
− | من او را نمی شناختم اما آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم.»
| + | |
− | | + | |
− | 32
| + | |
− | یحیی شهادت خود را اینطور ادامه داد: «من روح خدا را دیدم که به صورت کبوتری از آسمان نازل شد و بر او قرار گرفت.
| + | |
− | | + | |
− | 33
| + | |
− | من او را نمی شناختم اما آن کسی که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم به من گفته بود، هرگاه ببینی که روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، بدان که او همان کسی است که تعمید او با روح القدس است.
| + | |
− | | + | |
− | 34
| + | |
− | من این را دیده ام و شهادت می دهم که او پسر خداست.»
| + | |
− | | + | |
− | 35
| + | |
− | روز بعد هم یحیی با دو نفر از شاگردان خود ایستاده بود
| + | |
− | | + | |
− | 36
| + | |
− | و وقتی عیسی را دید که از آنجا می گذرد گفت: «اینست برۀ خدا.»
| + | |
− | | + | |
− | 37
| + | |
− | آن دو شاگرد این سخن را شنیدند و به دنبال عیسی به راه افتادند.
| + | |
− | | + | |
− | 38
| + | |
− | عیسی برگشت و آن دو نفر را دید که به دنبال او می آیند. از آن ها پرسید: «به دنبال چه می گردید؟» آن ها گفتند: «ربی (یعنی ای استاد) منزل تو کجاست؟»
| + | |
− | | + | |
− | 39
| + | |
− | او به ایشان گفت: «بیائید و ببینید.» پس آن دو نفر رفتند و دیدند کجا منزل دارد و بقیه روز را پیش او ماندند. زیرا تقریباً ساعت چهار بعد از ظهر بود.
| + | |
− | | + | |
− | 40
| + | |
− | یکی از آن دو نفر، که بعد از شنیدن سخنان یحیی به دنبال عیسی رفت، اندریاس برادر شمعون پِترُس بود.
| + | |
− | | + | |
− | 41
| + | |
− | او اول برادر خود شمعون را پیدا کرد و به او گفت: «ما مسیح یعنی تدهین شده را یافته ایم.»
| + | |
− | | + | |
− | 42
| + | |
− | پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه کرد و گفت: «تو شمعون پسر یونا هستی، ولی بعد از این کیفا (یا پِترُس به معنی صخره) نامیده می شوی.»
| + | |
− | | + | |
− | 43
| + | |
− | روز بعد، وقتی عیسی می خواست به جلیل برود، فیلیپُس را یافته به او گفت: «به دنبال من بیا.»
| + | |
− | | + | |
− | 44
| + | |
− | فیلیپُس مانند اندریاس و پِترُس اهل بیتسَیدا بود.
| + | |
− | | + | |
− | 45
| + | |
− | فیلیپُس هم رفت و نتنائیل را پیدا کرد و به او گفت: «ما آن کسی را که موسی در تورات ذکر کرده و پیامبران دربارۀ او سخن گفته اند، پیدا کرده ایم ـ او عیسی پسر یوسف و از اهالی ناصره است.»
| + | |
− | | + | |
− | 46
| + | |
− | نتنائیل به او گفت: «آیا می شود که از ناصره چیز خوبی بیرون بیاید؟» فیلیپُس جواب داد: «بیا و ببین.»
| + | |
− | | + | |
− | 47
| + | |
− | وقتی عیسی نتنائیل را دید که به طرف او می آید گفت: «اینست یک اسرائیلی واقعی که در او مکری وجود ندارد.»
| + | |
− | | + | |
− | 48
| + | |
− | نتنائیل پرسید: «مرا از کجا می شناسی؟» عیسی جواب داد: «پیش از آن که فیلیپُس تو را صدا کند، وقتی زیر درخت انجیر بودی، من تو را دیدم.»
| + | |
− | | + | |
− | 49
| + | |
− | نتنائیل گفت: «ای استاد، تو پسر خدا هستی! تو پادشاه اسرائیل می باشی!»
| + | |
− | | + | |
− | 50
| + | |
− | عیسی در جواب گفت: «آیا فقط به علت این که به تو گفتم تو را زیر درخت انجیر دیدم ایمان آوردی؟ بعد از این کارهای بزرگتری خواهی دید.»آنگاه به او گفت: «بیقین بدانید که شما آسمان را باز و فرشتگان خدا را در حالیکه بر پسر انسان بالا و پایان می شوند خواهید دید.»
| + | |
− | | + | |
− | 51
| + | |
− | آنگاه به او گفت: «بیقین بدانید که شما آسمان را باز و فرشتگان خدا را در حالیکه بر پسر انسان بالا و پایان می شوند خواهید دید.»
| + | |